- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
در سالروز ولادت با سعادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها اختلافی در منابع معتبر وجود ندارد و تمام مورخین ولادت آن حضرت را در بیستم جمادی الثانی ذکر کردهاند، تنها علامه مجلسی بعد از ذکر ولادت حضرت در بیستم جمادی الثانی در روایت دومی بدون ذکر منبع و سند مینویسد به قولی هم در دهم جمادی الثانی بوده است. علامه مجلسی بحارالأنوار ج۹۷ ص ۲۰۲؛ در مورد سال ولادت اختلاف نظر هست عدهای ولادت را در بیستم جمادی الثانی سال دوم بعثت ذکر کردهاند. شیخ مفید، مسار الشیعه ص ۵۴، طبری شیعه، دلائل الامامیه ص ۱۳۴، رضی الدین حلّی، العدد القویه ص ۲۱۹، و عدهای ولادت را در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت ذکر کردهاند علامه طبرسی، اعلام الوری ج۱ ص ۲۹۰، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۵۷، و عده ای نیز در دو روایت مجزا هر دو سال را ذکر کردهاند. ( شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۷۹۳، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۱۲، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج ۴۳ ص ۶، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۱۲۵، شیخ عباس قمی فیض العلام ص ۳۴۴) بعضی از مورخین نیز بدون اشاره به سال ولادت تنها به تولد حضرت در بیستم جمادی الثانی اشاره کردهاند. ابوریحان بیرونی آثارالباقیه ص ۱۵۳؛ سیدبن طاوس، اقبال الاعمال ج ۲ ص ۶۲۳، عدهای نیز همچون مرحوم کلینی بدون اشاره به روز ولادت تنها سال پنجم بعثت را سال ولادت آن بانو ذکر کردهاند. مرحوم کلینی، الکافی ج ۱ ص ۴۵۸، البته بعضب از کتب اهل سنت نیز ولادت ایشان را قبل از بعثت پیامبر ذکر کرده اند که صحیح نیست؛ در كتاب امالى شيخ صدوق، از مفضّل بن عمر نقل شده است كه گفت: به امام صادق علیهالسلام گفتم: ولادت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها چگونه بوده است؟ امام علیهالسلام فرمود: إِنَّ خَدِيجَةَ سلاماللهعلیها لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم هَجَرَتْهَا نِسْوَةُ مَكَّةَ فَكُنَّ لَا يَدْخُلْنَ عَلَيْهَا وَ لَا يُسَلِّمْنَ عَلَيْهَا وَ لَا يَتْرُكْنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَيْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِيجَةُ لِذَلِكَ وَ كَانَ جَزَعُهَا وَ غَمُّهَا حَذَراً عَلَيْهِ هنگامى كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با خديجه سلاماللهعلیها ازدواج كرد، زنان مكه از خديجه كناره گيرى نمودند و نزد وى نمیرفتند، به او سلام نمیكردند، و به هيچ زنى اجازه نمیدادند كه با او معاشرت و تماس داشته باشد و حضرت خدیجه از این جهت بسیار اندوهگین بود. حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ كَانَتْ فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ كَانَتْ تَكْتُمُ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم وقتى خديجه به حضرت فاطمه سلاماللهعلیها حامله شد، فاطمه سلاماللهعلیها در رحم مادر همدم او بود و با مادرش سخن میگفت، و وى را به صبر توصيه مینمود، خديجه اين موضوع را از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مخفى میداشت فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ يَوْماً فَسَمِعَ خَدِيجَةَ تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ سلاماللهعلیها فَقَالَ لَهَا يَا خَدِيجَةُ مَنْ تُحَدِّثِينَ قَالَتْ الْجَنِينُ الَّذِي فِي بَطْنِي يُحَدِّثُنِي وَ يُؤْنِسُنِي تا اينكه يك روز پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نزد خديجه سلاماللهعلیها آمد و شنيد كه او با كسى سخن میگويد، پس به او گفت: اى خديجه! با چه كسى سخن میگويى؟ خديجه گفت: با اين بچه اى كه در رحم دارم، او با من سخن میگويد و مونس تنهايى من است. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: يَا خَدِيجَةُ هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي أَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَّسْلَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَيْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيَجْعَلُ نَسْلِي مِنْهَا وَ سَيَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ يَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِي أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِهِ اى خديجه! جبرئيل مرا بشارت داده كه او دختر است، و گفته كه او منشأ نسلى پاك و مبارك است و خداوند تبارك و تعالى مقدّر نموده كه نسل من از طريق او برقرار و پايدار بماند، و مقرّر فرموده كه فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خليفه خدا در زمين باشند. فَلَمْ تَزَلْ خَدِيجَةُ سلاماللهعلیها عَلَى ذَلِكَ إِلَى أَنْ حَضَرَتْ وِلَادَتُهَا فَوَجَّهَتْ إِلَى نِسَاءِ قُرَيْشٍ وَ بَنِي هَاشِمٍ أَنْ تَعَالَيْنَ لِتَلِينَ مِنِّي مَا تَلِي النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَأَرْسَلْنَ إِلَيْهَا أَنْتَ عَصَيْتِنَا وَ لَمْ تَقْبَلِي قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجْتِ مُحَمَّداً يَتِيمَ أَبِي طَالِبٍ فَقِيراً لَا مَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِيءُ وَ لَا نَلِي مِنْ أَمْرِكِ شَيْئاً خديجه سلاماللهعلیها دائما در همين حال بود تا اينكه هنگام وضع حمل وى فرا رسيد، پس كسى را نزد زنان قريش و بنى هاشم فرستاد كه بياييد و مرا در امر تولّد فرزندم يارى نماييد. آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را در باره ازدواج با محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم ناديده گرفتى و با آن مرد فقير و يتيم ازدواج كردى، پس ما نزد تو نخواهيم آمد و تو را در اين امر يارى نخواهيم نمود. فَاغْتَمَّتْ خَدِيجَةُ سلاماللهعلیها لِذَلِكَ فَبَيْنَا هِيَ كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سُمْرٍ طِوَالٍ كَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِي هَاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ لَمَّا رَأَتْهُنَّ فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ لَا تَحْزَنِي يَا خَدِيجَةُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّكِ إِلَيْكِ خديجه سلاماللهعلیها از شنيدن اين جواب غمگين شد؛ در همان حال چهار زن گندم گون و بلند بالا كه خديجه فكر میكرد از زنان بنى هاشم هستند نزد او حاضر شدند، هنگامى كه خديجه آنها را ديد اظهار درد و ناراحتى كرد، يكى از آنان گفت: اى خديجه! نگران نباش، زيرا ما فرستاده خداييم تا تو را در امر زايمان كمك كنيم، وَ نَحْنُ أَخَوَاتُكِ أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِيَ رَفِيقَتُكِ فِي الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ كُلْثُمُ أُخْتُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ بَعَثَنَا اللَّهُ إِلَيْكِ لِنَلِيَ مِنْكِ مَا تَلِي النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَجَلَسَتْ وَاحِدَةٌ عَنْ يَمِينِهَا وَ أُخْرَى عَنْ يَسَارِهَا وَ الثَّالِثَةُ بَيْنَ يَدَيْهَا وَ الرَّابِعَةُ مِنْ خَلْفِهَا ما خواهران تو هستيم، من ساره هستم، و اين بانو آسيه دختر مزاحم است كه در بهشت دوست و همراه تو خواهد بود، و اين مريم دختر عمران، و آن ديگرى كلثوم خواهر موسى بن عمران است، پس يكى از آنان در سمت راست خديجه، و يكى در طرف چپ وى، و ديگرى در مقابل او و چهارمین نفر در بالاى سر او نشستند، فَوَضَعَتْ فَاطِمَةَ سلاماللهعلیها طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً و بدين ترتيب حضرت خديجه سلاماللهعلیها حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را در حالى كه پاك و پاكيزه بود، به دنيا آورد. فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَى الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّى دَخَلَ بُيُوتَاتِ مَكَّةَ وَ لَمْ يَبْقَ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِيهِ ذَلِكَ النُّورُ هنگامى كه آن حضرت متولّد شد نورى از او ساطع گرديد و داخل خانه هاى مكّه شد به طورى كه در شرق و غرب اين شهر خانه اى باقى نبود مگر آنكه نور در آن داخل شده بود، وَ دَخَلَ عَشْرٌ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ كُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَسْتٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِبْرِيقٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِي الْإِبْرِيقِ مَاءٌ مِنَ الْكَوْثَرِ آنگاه ده تن از حور العين در حالى كه به دست هر كدامشان يك طشت و ظرفی از بهشت كه پر از آب كوثر بود داخل اتاق شدند، فَتَنَاوَلَتْهَا الْمَرْأَةُ الَّتِي كَانَتْ بَيْنَ يَدَيْهَا فَغَسَلَتْهَا بِمَاءِ الْكَوْثَرِ وَ أَخْرَجَتْ خِرْقَتَيْنِ بَيْضَاوَيْنِ أَشَدَّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَطْيَبَ رِيحاً مِنَ الْمِسْكِ وَ الْعَنْبَرِ فَلَفَّتْهَا بِوَاحِدَةٍ وَ قَنَّعَتْهَا بِالثَّانِيَةِ ثُمَّ اسْتَنْطَقَتْهَا آن بانويى كه در پايين پاهاى خديجه سلاماللهعلیها قرار گرفته بود آن ظرفها را از دست ايشان گرفته و فاطمه سلاماللهعلیها را با آب كوثر شستشو داد، سپس طفل را در دو حوله سفيد و خوشبو پيچيد و بعد از آن از او خواست كه سخن بگويد، فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها بِالشَّهَادَتَيْنِ وَ قَالَتْ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِي رَسُولُ اللَّهِ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِي سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ وَ وُلْدِي سَادَةُ الْأَسْبَاطِ پس فاطمه سلاماللهعلیها زبان گشود و فرمود: شهادت میدهم كه معبودى جز خداى يگانه وجود ندارد، و شهادت میدهم كه پدرم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و برترين پيامبران است و همسرم على علیهالسلام برترين اوصيا، و فرزندانم برترين بازماندگان و سرور مردمان هستند، ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَيْهِنَّ وَ سَمَّتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا وَ أَقْبَلْنَ يَضْحَكْنَ إِلَيْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِينُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ السَّمَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَةِ فَاطِمَةَ سلاماللهعلیها و پس از اين گفتار به آن بانوان سلام كرد و هر يك را به نامشان خطاب كرد، پس آنان خندان و شادمان گرديدند و تولّد او را به يك ديگر تبريك گفتند و اهل آسمان نيز ولادت او را به يك ديگر تبريك میگفتند، وَ حَدَثَ فِي السَّمَاءِ نُورٌ زَاهِرٌ لَمْ تَرَهُ الْمَلَائِكَةُ قَبْلَ ذَلِكَ و به واسطه تولّد فاطمه سلاماللهعلیها در آسمان نيز نور خيره كننده اى ظاهر گرديد كه ملائكه پيش از آن نظير آن را نديده بودند. وَ قَالَتِ النِّسْوَةُ خُذِيهَا يَا خَدِيجَةُ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً زَكِيَّةً مَيْمُونَةً بُورِكَ فِيهَا وَ فِي نَسْلِهَا فَتَنَاوَلَتْهَا فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً وَ أَلْقَمَتْهَا ثَدْيَهَا فَدَرَّ عَلَيْهَا پس آن زنان به خديجه سلاماللهعلیها گفتند: اين مولود پاك و مبارك را بگير كه در خود او و نسل او بركت قرار داده شده، خديجه سلاماللهعلیها در حالى كه خوشحال و مسرور بود فاطمه سلاماللهعلیها را در آغوش گرفت و سینۀ خود را در دهان او نهاد و شير در دهان او جارى نمود، فَكَانَتْ فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها تَنْمِي فِي الْيَوْمِ كَمَا يَنْمِي الصَّبِيُّ فِي الشَّهْرِ وَ تَنْمِي فِي الشَّهْرِ كَمَا يَنْمِي الصَّبِيُّ فِي السَّنَةِ اين نوزاد از رشد فوق العاده اى برخوردار بود به طورى كه در هر روز به اندازه يك ماه، و در هر ماه به اندازه يك سال رشد میكرد. ( بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۲ و امالی صدوق مجلس ۸۷ ص ۵۹۳) متن عربی روایت در کتاب امالی شیخ صدوق و بحار الاانوار: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخَلِيلِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ الْفَقِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ زُرْعَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیهالسلام كَيْفَ كَانَ وِلَادَةُ فَاطِمَةَ ع فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ خَدِيجَةَ سلاماللهعلیها لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم هَجَرَتْهَا نِسْوَةُ مَكَّةَ فَكُنَّ لَا يَدْخُلْنَ عَلَيْهَا وَ لَا يُسَلِّمْنَ عَلَيْهَا وَ لَا يَتْرُكْنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَيْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِيجَةُ لِذَلِكَ وَ كَانَ جَزَعُهَا وَ غَمُّهَا حَذَراً عَلَيْهِ ص فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ كَانَتْ فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ كَانَتْ تَكْتُمُ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ يَوْماً فَسَمِعَ خَدِيجَةَ تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ سلاماللهعلیها فَقَالَ لَهَا يَا خَدِيجَةُ مَنْ تُحَدِّثِينَ قَالَتْ الْجَنِينُ الَّذِي فِي بَطْنِي يُحَدِّثُنِي وَ يُؤْنِسُنِي قَالَ يَا خَدِيجَةُ هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي أَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَّسْلَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَيْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيَجْعَلُ نَسْلِي مِنْهَا وَ سَيَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ يَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِي أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِهِ فَلَمْ تَزَلْ خَدِيجَةُ سلاماللهعلیها عَلَى ذَلِكَ إِلَى أَنْ حَضَرَتْ وِلَادَتُهَا فَوَجَّهَتْ إِلَى نِسَاءِ قُرَيْشٍ وَ بَنِي هَاشِمٍ أَنْ تَعَالَيْنَ لِتَلِينَ مِنِّي مَا تَلِي النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَأَرْسَلْنَ إِلَيْهَا أَنْتَ عَصَيْتِنَا وَ لَمْ تَقْبَلِي قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجْتِ مُحَمَّداً يَتِيمَ أَبِي طَالِبٍ فَقِيراً لَا مَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِيءُ وَ لَا نَلِي مِنْ أَمْرِكِ شَيْئاً فَاغْتَمَّتْ خَدِيجَةُ سلاماللهعلیها لِذَلِكَ فَبَيْنَا هِيَ كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سُمْرٍ طِوَالٍ كَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِي هَاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ لَمَّا رَأَتْهُنَّ فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ لَا تَحْزَنِي يَا خَدِيجَةُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّكِ إِلَيْكِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُكِ أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِيَ رَفِيقَتُكِ فِي الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ كُلْثُمُ أُخْتُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ بَعَثَنَا اللَّهُ إِلَيْكِ لِنَلِيَ مِنْكِ مَا تَلِي النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَجَلَسَتْ وَاحِدَةٌ عَنْ يَمِينِهَا وَ أُخْرَى عَنْ يَسَارِهَا وَ الثَّالِثَةُ بَيْنَ يَدَيْهَا وَ الرَّابِعَةُ مِنْ خَلْفِهَا فَوَضَعَتْ فَاطِمَةَ سلاماللهعلیها طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَى الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّى دَخَلَ بُيُوتَاتِ مَكَّةَ وَ لَمْ يَبْقَ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِيهِ ذَلِكَ النُّورُ وَ دَخَلَ عَشْرٌ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ كُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَسْتٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِبْرِيقٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِي الْإِبْرِيقِ مَاءٌ مِنَ الْكَوْثَرِ فَتَنَاوَلَتْهَا الْمَرْأَةُ الَّتِي كَانَتْ بَيْنَ يَدَيْهَا فَغَسَلَتْهَا بِمَاءِ الْكَوْثَرِ وَ أَخْرَجَتْ خِرْقَتَيْنِ بَيْضَاوَيْنِ أَشَدَّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَطْيَبَ رِيحاً مِنَ الْمِسْكِ وَ الْعَنْبَرِ فَلَفَّتْهَا بِوَاحِدَةٍ وَ قَنَّعَتْهَا بِالثَّانِيَةِ ثُمَّ اسْتَنْطَقَتْهَا فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها بِالشَّهَادَتَيْنِ وَ قَالَتْ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِي رَسُولُ اللَّهِ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِي سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ وَ وُلْدِي سَادَةُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَيْهِنَّ وَ سَمَّتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا وَ أَقْبَلْنَ يَضْحَكْنَ إِلَيْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِينُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ السَّمَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَةِ فَاطِمَةَ سلاماللهعلیها وَ حَدَثَ فِي السَّمَاءِ نُورٌ زَاهِرٌ لَمْ تَرَهُ الْمَلَائِكَةُ قَبْلَ ذَلِكَ وَ قَالَتِ النِّسْوَةُ خُذِيهَا يَا خَدِيجَةُ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً زَكِيَّةً مَيْمُونَةً بُورِكَ فِيهَا وَ فِي نَسْلِهَا فَتَنَاوَلَتْهَا فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً وَ أَلْقَمَتْهَا ثَدْيَهَا فَدَرَّ عَلَيْهَا فَكَانَتْ فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها تَنْمِي فِي الْيَوْمِ كَمَا يَنْمِي الصَّبِيُّ فِي الشَّهْرِ وَ تَنْمِي فِي الشَّهْرِ كَمَا يَنْمِي الصَّبِيُّ فِي السَّنَةِ ( بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۲ و امالی صدوق مجلس ۸۷ ص ۵۹۳) حضرت زهرا سلاماللهعلیها مدت هشت سال با پدر خويش در مكه بود، آنگاه با پدر خود بسوى مدينه هجرت نمود و پيامبر خدا دو سال بعد از ورود به مدينه در روز اول ماه ذيحجه و به روایتی در ششم ذیحجه وى را براى على بن ابى طالب علیهالسلام تزويج نمود. از حضرت امام زين العابدين علیهالسلام نقل كرده اند كه فرمود: فاطمه اطهر پس از ولادت در هر روزى بقدر يك هفته كودكان معمولى رشد و نمو مي كرد و در هر هفته بقدر يكماه و در هر ماه بقدر يك سال آنان بزرگ مي شد، هنگامى كه پيامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم بمدينه طيبه هجرت نمود و با ام سلمه ازدواج كرد فاطمه زهراء را به وى سپرد تا او را پرورش دهد. ام سلمه مي گويد: بخدا قسم كه من از آن كودك بزرگوار ادب مى آموختم وى احتياجى بادب آموختن نداشت، بلكه هر چيزى را از من و ديگران بهتر مي دانست علامه مجلسی، بحارالأنوار ج ۴۳ ص ۷ و ۸، |